یک نفر را میشناسم که فقط مواد خوراکی طبیعی مصرف میکند و هیچ غذای فراوری شده مصرف نمیکند. قند، نگه دارنده و رنگهای خوراکی را کلا حذف کرده و هیچ محصولی را خارج از فصلش مصرف نمیکند که مبادا به مواد شیمیایی ناخواسته آغشته باشد. تا جایی که میدانم، در تمام ادوار زندگی اش ورزشو تحرک مرتب در روتین زندگی اش بوده. همیشه تحسینش کرده ام، اما متاسفانه همیشه درگیر بیماری پوستی و مشکلات داخلی با منشا ناشناخته است. «منشا ناشناخته» برای منی که تجربه نزدیک از درمان مشکلات پوستی دارم به معنی التهاب در بدن و نقص سیستم ایمنی هست.
خواهر من سالهاست که گیاهخوار شده و قند و شکر را به کل از رژیم غذایی اش حذف کرده. اراده خواهرم را دوست دارم، مخصوصا در مورد مصرف نکردن شکر به شدت او را تحسین میکنم. اما خواهر من هم همیشه درگیر آلرژیها و حساسیتهای پوستی و سوریازیس بوده.
من سالهاست که از چربی بدم میآید، یعنی بوی روغن و چربی حالم را بد میکند. شاید از 14 سالگی همیشه ترجیحم غذاهای سالم بوده. همیشه چای و قهوه ام را تلخ میخورم، در سوپرمارکت غذاهای سالم را انتخاب میکنم، در هر وعده ابتدا سالاد میخورم و بعد غذای اصلی را شروع میکنم. سالهای نوجوانی ام را بدون اینکه بدانم فست کردن چیست، فست 12 ساعته میکردم و اغلب از 5-6 غروب تا صبحانه قبل از مدرسه، هیچ ماده خوراکی جز آب یا چای مصرف نمیکردم. البته این را هم اضافه کنم که همیشه عضو تیم ورزشی مدرسه بوده ام و بعد از مدرسه در حال ورزش و تمرین بودم. اما همیشه درگیر اضافه وزن، حساسیتهای فصلی و درماتیت پوستی بوده ام.
هر سه ما، در زندگی مقدار زیادی استرس را تحمل کردیم، شاید کمیبیشتر از آنچه که بدن ما تحملش را دارد. همین.